وبلاگ زندگی

ساخت وبلاگ
وقتی خوشحال و مصر آمد و گفت دوست دارم فرم و پر کنی تعجب کردم گفتم مامان جان مسولیت داره گفت مامان خواهش می کنم بخاطر منبخاطر پسرت و من ناخود آگاه فرم را پر کردم و حتا عکس ام را چسباندم و همین باعث شد کمی جستجو کنم و بفهم اصلا وظیفه این انجمن چیست؟ وبلاگ زندگی...
ما را در سایت وبلاگ زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azahraonikc بازدید : 54 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 18:09

وای منم دوروزه نگاه ساختمونتون‌میکنم ،،میگم شاید بیاین تو بالکن ببینمتون.ولی خبری نیست ازتونالحمدالله رب العالمین که در شهری غریب همسایه و دوستانی دارم از جنس عشق جمله بالا را یک همسایه عزیز در شهر درچه برایم فرستاده بود دو شب پیش خانم کشاورز مادری نمونه و مادر سه فرزند که بسیار قابل احترام و دوست داشتنی است خیلی خیلی تصورش ناباورانه است اما همانشب من و پسرم هم رفتیم بالای بالکن و نگاه به درب خانه ایشان انداختیم و گفتیم پس چرا خانم کشاور عزیز و بچه هایش پیدایشان نیست؟ من گفتم چرا چراغ حیاط شان خاموش است ؟واقعا اینکه میگن دل به دل راه داره راستهخداروشکر وبلاگ زندگی...
ما را در سایت وبلاگ زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azahraonikc بازدید : 48 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 18:09

چقدر این کارهای اداری و کارمندی ناتمام است خستگی مان چند برابر و نانوشته ها بسیار وبلاگ زندگی...
ما را در سایت وبلاگ زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azahraonikc بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 14:49

سلام خدای خوبم

سلام ماه مهر

سلام زیبایی پاییز

سلام مدرسه

دوباره با شنیدن مکرر نام مدرسه بخاطر بزرگ مرد زندگی آقا امیرحسین جانمان پرت شدم به دوران مدرسه و مشق

وبلاگ زندگی...
ما را در سایت وبلاگ زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azahraonikc بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 14:49

روزهایی که نه ماه مهر کوچکی مان تداعی میشود

اول صبح یکشنبه

و ظهر یکشنبه و‌

آخرش

به آماده سازی کتب دفاتر و ملزومات مدرسه عشق مان گذشت

و یک مهمانی در خانه ای که دوست دارم بعدها بنویسم اش

وبلاگ زندگی...
ما را در سایت وبلاگ زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azahraonikc بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 14:49